روزهای دلهره و اظطراب تا تولد آرمان
دوشنبه 25 شهریور 87 : عصر وقت دکتر زنان برای معاینات هفته های آخر بارداری داشتم.امروز مامانم هم باهام اومد مطب.مامان از هفته پیش که بخاطر بالا بودن فشارم بستری شده بودم نگران بود.مطب خلوت بود.خانم دکتر معاینه کرد.شکمم خیلی پایین اومده بود.انگار بچه هر آن میخواست بیافته.پایین دلم خیلی درد میکرد.خوابیدنم خیلی مشکل شده .چند وقتی میشه روی صندلیهای راحتی میخوابم.البته خوب خوابم نمیبره ولی کاری نمیشه کرد. خانم دکتر اوایل مهر می خواست بره مسافرت.تو تقویمش زمان زایمانم را 12 مهر زده بود.گفت : بهتره زودتر بچه به دنیا بیاد.بازم گفت : که چون فشارخون دارم هرچه زودتر باید زایمان انجام بشه.بازم گفت : که چون فشار دارم اطمینان نمی کنه ...